تحولات لبنان و فلسطین

مصیبت‌های  تمام نشدنی ورود نفت بر سر سفره مردم

شاید در محافل خانوادگی یا در موقعیت‌های مختلف این پرسش مطرح شود که چرا کشور با این همه منابع طبیعی و بخصوص نفت و گاز با مشکلات اقتصادی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند و چرا درآمدهای دهه‌های متمادی نفت - دستکم از 60 سال گذشته- نتوانسته اقتصاد ما را سرو سامان دهد؟ مگر جز این است که سرمایه یکی از مهم‌ترین عوامل رشد اقتصادی و رفاه محسوب می‌شود، پس چرا ما با سرمایه عظیمی که با فروش نفت خام در اختیار داشتیم؛ هیچ موفقیتی به دست نیاوردیم؛ پس از سال‌ها باوجود سرمایه‌های ارزی هنوز هیچ گونه مزیتی برای هیچ صنعتی در دنیا برایمان باقی نمانده است؛ اگر روزگاری به فرش و هنرمان می‌نازیدیم؛ حال همان را هم از ما گرفته‌اند. اما چرا چنین شد؟
هر نعمتی علاوه بر مواهبی که با خود دارد، می‌تواند معایبی هم داشته باشد. بسیاری از نعمت‌های  خدا بر برخی موجب رستگاری و برای برخی دیگر گمراهی به بار دارد؛ اما نعمت، نعمت است. در واقع فرد یا جامعه است که موجب می‌شود نعمت او را به سوی کمال برساند. نفت هم نعمت خدادادی است، نمی‌خواهیم بگوییم نفت موجب گمراهی اقتصادمان شده است، اما می‌توانیم بگوییم از این نعمت الهی کمترین بهره ممکن را برده‌ایم. اگر به اقتصادمان با دقت بیشتر نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد عایدی ما از نفت بسیار کمتر از حد انتظار بوده است. برای روشن‌تر شدن بحث، مثال زیر می‌تواند تا حدود زیادی موضوع را روشن کند. خانواده‌ای را در نظر بگیرید که سرپرست خانواده هر روز سر کار می‌رود و مایحتاج خود و خانواده‌اش را تأمین می‌کند، در چنین اوضاعی درآمد قابل توجه و غیر منتظره‌ای نصیب او و خانواده‌اش می‌شود؛ حال او دو راهکار جلو پای خود می‌بیند یا درآمد غیر منتظره را به صورت تدریجی مصرف کند و به مسافرت و خوشگذرانی بپردازد یا درآمد حاصل را سرمایه‌گذاری و از عواید آن سرمایه‌گذاری، مصرف و رفاه خود را به سمت ملایم افزایش دهد. اگر به افراد یک جامعه بنگریم، برخی افراد راه اول و برخی دیگر مسیر دوم را انتخاب می‌کنند. در مورد جوامع و کشورها هم این موضوع مصداق دارد. کشور ما ناخواسته یا خواسته راه اول را انتخاب کرده و درآمدهای نفتی سرازیر بودجه دولت شده است. البته نباید تمام این رهیافت را از آن دولت‌ها دانست؛ زیرا به هر حال دولت را مردم انتخاب می‌کنند، برای مثال وقتی داوطلبی شعار ورود نفت بر سر سفره مردم می‌دهد و مردم از این شعار استقبال می‌کنند، در واقع افراد جامعه با این سیاست که درآمد نفت باعث افزایش مصرف در زمان حال شود، به نوعی موافقت کرده‌اند.
از منظر دیگر منابع ارزی نفتی می‌تواند در دو مسیر  به کار گرفته شود. اول واردات  و دوم سرمایه‌گذاری. در جامعه ای که مردم و دولت مصرف بیشتر را می‌خواهند؛ واردات انتخاب می‌شود، افزایش واردات نیز یعنی مصرف کالای خارجی بیشتر و کاهش مصرف کالای داخلی. در چنین شرایطی به طور طبیعی تولید سودی نخواهد داشت، زیرا نه سرمایه‌گذاری صورت گرفته و نه کسی با وجود تنوع بسیار واردات، کالای ایرانی می‌خرد. کار به جایی می‌رسد که دیگر تولید زیانده ترین کار این سرزمین می‌شود؛ شغل‌ها به سمت بخش واردات و توزیع معطوف می‌شود و این در حالی است که تولید موجب اشتغال پایدار در جامعه می‌شود. به هر حال باید بدانیم آرامش و توسعه آینده ایران و فرزندانمان وابسته به رفتار امروز ما و دولت‌هایمان است، اگر ما هم مانند پدرمان بخواهیم پول نفت به سر سفره‌مان بیاید و دم را غنیمت بشماریم، فردا فرزندانمان، ما را نکوهش خواهند کرد و سرمایه‌هایی که می‌توانست سبب سربلندی ایران و فرزندانمان شود، صرف خرید کالاهای لوکس خارجی می‌شود. بدانیم سرنوشت فرزندانمان و آینده جامعه امروز در دستان ماست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.